باران بصیرت

علمی ، فرهنگی و سیاسی

باران بصیرت

علمی ، فرهنگی و سیاسی

خاطره بزرگان در خصوص مقام معظم رهبری

حساسیت دقیق نسبت به بیت المال 
در زمان ریاست جمهوری، حضرت آیت الله خامنه ای یک چک پنجاه هزار تومانی برای نخست وزیر وقت - مهندس میرحسین موسوی - ارسال می نمایند و می فرمایند: حداکثر پولی که ممکن است از بیت المال در هزینه های شخصی بنده جابجا شده باشد، کمتر از این است، ولی شما این مبلغ را به حساب خزانه دولت واریز کنید تا من مدیون بیت المال نباشم. 
مهندس حمید میرزاده (تهران) 
جدیت و تلاش در جوانی 
در دوران جوانی (هجده سالگی) زمانی که خدمت پدر بزرگوار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید جواد خامنه ای می رسیدم، از من موقعیت درسی ام را سؤال می کرد و سپس مکررا تاکید می کرد: که آقا سید حسین، خوب درست را بخوان و مثال می زد و می فرمود: ببین! آقا سید علی به زودی به مقام اجتهاد می رسد. از چیزهایی که به یاد دارم این است که مرحوم آقا سید هاشم میردامادی - پدربزرگ مادری مقام معظم رهبری - و مرحوم پدر مقام معظم رهبری عنایت خاصی به آقا داشتند و بارها شنیدم که می فرمودند: علی آقا آینده خوبی دارد; چرا که خیلی کنجکاو و پی گیر درس است، به استاد زیاد اشکال می کند و به مباحثه کردن علاقه دارد. تکیه کلام پدر مقام معظم رهبری این بود که (به زبان ترکی) می فرمود: علی پسرم! علی پسرم! 
آقای سید حسین میردامادی (دایی مقام معظم رهبری - مشهد) 
توجه خاص به نوجوانان 
در دیداری که مقام معظم رهبری با مردم قم داشتند، ایشان به منزل حضرت آیت الله مصباح یزدی نیز تشریف بردند. پس از دیدار و احوال پرسی، مقام معظم رهبری به حضرت آیت الله مصباح فرمودند: من سخنرانیهای شما را که در کتاب «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» جمع آوری شده بود، مطالعه کردم. مباحث آن خیلی عالی بود. این مباحث عالمانه را که از عهده کمتر کسی بر می آید، ادامه دهید. این جلسه خیلی خودمانی بود. نوه های حضرت آیت الله مصباح در کنار آقا نشستند و آقا با ملایمت و مهربانی با آنها صحبت فرمودند و حتی محافظان خواستند مانع شوند، آقا فرمودند: مانع نشوید. 
بچه ها یکی یکی از آقا امضا می گرفتند و ایشان با حوصله، تمام دفاتر بچه ها را امضا می کردند و گاهی مطالبی نیز برای آنها می نوشتند. یکی از بچه ها یک ورق کاغذی را آورد و به آقا گفت: آقا کاغذ مرا هم امضا کن. آقا فرمودند: دفتر اصلی ات را بیاور، چون این کاغذ احتمال دارد پاره شود و از بین برود. 
حجة الاسلام والمسلمین مجتبی مصباح (عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه قم) 
تکریم قاریان نوجوان 
در جلسه ای که اکثر قاریان مشهور قرآن حضور داشتند، حضرت آیت الله خامنه ای دستور دادند نوجوانان قرآن بخوانند و صدایشان را نیز ضبط کنند. بچه ها یکی پس از دیگری قرآن خواندند. آقای منصوری نیز در آن جلسه سوره حمد را با صدای عبدالباسط و با یک نفس قرائت کرد. آقا ایشان را خیلی تشویق کردند و به رسم یادبود یک سکه بهار آزادی به آقای منصوری هدیه دادند. 
سپس آقا فرمودند: بزرگترها نیز قرآن بخوانند. یکی از دوستان بلند شد و ضبط را مقابل قاری گذاشت، چون نوار تمام شده بود ایشان نوار را برگرداند تا قرائت آنان را روی قرائت قاریان نوجوان ضبط کند، آقا سریع تذکر دادند و ایشان را از این کار بازداشتند. آن شخص عرض کرد: آقا این نوجوانان که قاری نیستند، اگر قرار است قرائت فردی ضبط شود باید از استادان این رشته باشد. آقا فرمودند: آن نوار را نزد من بیاورید. سپس نوار را گرفتند و فرمودند: ما سالیان سال صدای بزرگترها را شنیده ایم، اما این نوجوانان را کمتر می بینیم، نوار اینها را داشته باشیم بهتر است. به این ترتیب آقا نگذاشتند صوت نوجوانان، پاک شود. از دیدن این صحنه نوجوانان خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند. 
آقای سید مجتبی سادات فاطمی (مشهد) 
تقدیم هدایای ریاست جمهوری به موزه 
مقام معظم رهبری - در زمان ریاست جمهوری - سفرهای خارجی زیادی داشتند. در این سفرها هدایای زیادی به شخص ایشان می دادند. حتی در سفری که به یوگسلاوی داشتند، کلید طلایی کشور را به آقا دادند، ولی مقام معظم رهبری در هیچ یک از این هدایا تصرف نکردند و بعد از پایان دوره ریاست جمهوری، دستور فرمودند هدایا را در موزه نگه دارند و همه آنها را متعلق به کشور بدانند. 
حجة الاسلام و المسلمین ابوترابی (عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی رحمة الله علیه قم) 
تسلیم در برابر وظیفه 
یکی دو ماه پس از انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان ولی امر مسلمین، بنده به دیدارشان رفته، عرض کردم: چطور شد که حضرتعالی به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدید؟! مقام معظم رهبری فرمودند: روزی که مجلس خبرگان درباره جانشین حضرت امام رحمه الله بحث می کرد، اصلا فکر نمی کردم که خبرگان چنین تصمیمی بگیرند. از نیمه اول اجلاس - صبح تا ظهر - این طور متوجه شدم که ممکن است نام بنده مطرح شود، لذا ظهر که به منزل آمدم، دو رکعت نماز خوانده، با حالت استغاثه و ناله و زاری، از خداوند درخواست کردم که این مسئولیت را روی دوش من قرار ندهد. من کمتر یاد دارم برای یک تقاضا; چنین استغاثه و تضرع به درگاه خداوند کرده باشم. با تمام وجود از خدا خواستم که این مسئولیت بر عهده من قرار نگیرد. 
عصر آن روز، مجلس خبرگان به خواست من اصلا توجه نکرد و کار با آن کیفیت انجام شد. گرچه از صمیم قلب داوطلب این کار نبودم، ولی وقتی این مسئولیت به لحاظ شرعی و قانونی بر دوش من قرار گرفت، تصمیم گرفتم با تمام وجود به این وظیفه عمل کنم. 
دکتر حداد عادل (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) 
تسلط بر تاریخ ائمه علیهم السلام 
تسلطی که مقام معظم رهبری به تاریخ ائمه دارند، بسیار دلنشین است. بنده سراغ ندارم کسی، این اندازه در زمینه تاریخ ائمه علیهم السلام مخصوصا ائمه ای مثل امام جواد، امام هادی، امام حسن عسکری علیهم السلام و به طور کلی ائمه بعد از امام رضا علیه السلام که متاسفانه کمتر به تاریخشان پرداخته شده است، کار کرده باشد. ایشان علیرغم اشتغالات فراوان به این مهم اهتمام دارند و باید اذعان داشت که در تجزیه و تحلیل تاریخ زندگانی این بزرگواران پیشتازند. در سخنرانیهایی که ایشان به مناسبتهایی دارند، تبحر و معرفت معظم له در مورد زندگی امیرالمؤمنین و سیره آن حضرت و تحلیلهای تاریخی در مورد ائمه صدر و هم چنین ائمه نزدیک به امام عصر علیه السلام به خوبی روشن و مشخص می شود. 
حجة الاسلام والمسلمین دکتر احمدی (تهران) 
تدبیر فرمانده کل قوا 
در بحران جنگ خلیج فارس، مقام معظم رهبری ابلاغ فرمودند: واحدهای نظامی در منطقه جنوب و غرب گسترش پیدا کنند. ما جزء واحدهایی بودیم که در منطقه جنوب، حوالی پادگان حمید، اردو زده بودیم. این حرکت در پی همان فرمان بود، فرمانی که در آن آورده بودند: «به هیچ وجه، نباید پذیرفت که کسی حتی به اندازه یک وجب به خاک ما تجاوز کند.»این دستور قاطع فرماندهی کل قوا، همه ما را مصمم کرده بود که کوچک ترین رخنه و نفوذ را نپذیریم. ما هرچه در توان داشتیم، به میدان آوردیم و آماده مقابله احتمالی با دشمن شدیم. آمریکاییها تصمیم داشتند با تصویب مصوبه ای در کنگره خود، از خاک جمهوری اسلامی ایران برای حمله به عراق استفاده کنند. تدبیر فرمانده معظم کل قوا و در پی آن، حضور گسترده نیروها در مناطق غرب و جنوب، آمریکاییها را از تصمیمشان بازداشت. 
سردار سرتیپ پاسدار علی فضلی 
تاثیرگذاری معنوی بر سیاستمداران 
خانم بی نظیر بوتو که خدمت مقام عظیم الشان ولایت آمده بود، ما نسبت به حجاب ایشان ایراد گرفتیم و حتی چادری برایشان پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی. 
همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کرد و در حالی که گریه می کرد، می گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا شفاعت کنید. آقا بلافاصله فرمودند: «شفاعت مخصوص محمد و آل محمد است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم السلام هماهنگ کنید. از زی خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید. 
حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت - تهران) 
تاثیر شخصیت مادر در فرزند 
مادر مقام معظم رهبری که بانوی خوش اخلاق، مهربان و در عین حال شجاعی بودند، در زمان ریاست جمهوری فرزندشان گاهی با بعضی از مقامات استانی و کشوری تماس می گرفتند و از وضعیت موجود ابراز نگرانی و به نحوه عملکرد بعضی از مسئولین اعتراض می کردند و می گفتند: چرا به گرفتاریهای مردم رسیدگی نمی کنید؟ 
این بانوی بزرگوار بعد از رحلت پدر مقام معظم رهبری تنها بودند، و حتی مستخدم هم نداشتند. در اواخر عمرشان با اینکه مریض بودند، هیچ گونه امتیازی بر دیگران نداشتند. 
 حاج سید حسین میردامادی (دایی مقام معظم رهبری - مشهد) 
حضور در جمع خانواده شهید مسیحی 
در دوران ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، روزی ایشان برای دیدار خانواده های شهدا به منطقه مجیدیه تهران تشریف بردند. پس از دیدار با چند خانواده شهید، پرسیدند: آیا باز خانواده شهیدی در این محله وجود دارد؟ دوستان گفتند: تنها یک خانواده مسیحی باقی مانده است که فرزندشان در جنگ ایران و عراق شهید شده است. آیا به خانه آنها هم تشریف می برید؟ مقام عظیم الشان ولایت جواب مثبت دادند. هنگامی که خبر را به اهل خانه دادند، از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند. خانمها نیز سراسیمه برای حفظ حجاب به دنبال پوششی رفتند. حضرت آیت الله خامنه ای به منزل آن خانواده مسیحی وارد شدند و به گرمی با آنان برخورد کردند. در زمان پذیرایی نیز - طبق فتوای اجتهادی خود که مسیحیان و اهل کتاب را پاک می دانند - از میوه هایی که برای ایشان آورده بودند تناول کردند و به دیگران نیز با اشاره فرمودند: شما نیز میل کنید تا آنان بدانند که ما آنها را از خودمان می دانیم. 
حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت - تهران) 
۱۴ سکه! برای مراسم عقد! 
در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد، آقا فرمودند: اولا در مورد مهریه، هر چه مورد نظر دختر شما باشد، همان را مهریه قرار دهید، ولی من چون برای مردم خطبه عقد می خوانم و این سنت من بوده که دختر خانمی که مهریه اش بیش از ۱۴ سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم، تا حالا هم این کار را نکرده ام; اگر بخواهید می توانید بیش از ۱۴ سکه هم قرار بدهید، ولی من صیغه عقد را نمی توانم بخوانم; بروید نزد آقای دیگری صیغه عقد را بخواند و از نظر من اشکالی ندارد. 
دکتر غلامعلی حداد عادل (نماینده مجلس شورای اسلامی)
احسان به پدر و عنایت خدا 
پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری نسبت به همدیگر ابراز می کردند; همانند انس و علاقه ما بین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه بدهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند. 
این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان (که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید: 
عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. 
این حرف به دل ایشان می نشیند، از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند. 
آیت الله مصباح یزدی 
اداره کشور با تکیه بر مولا 
آقای سید حسن نصر الله (دبیر کل حزب الله لبنان) می گفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت می گذشت. کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود که حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: «شما پیروز می شوید، این چیزها زیاد مهم نیست.» 
سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی شود، به دوستان و اعوان و انصار می گویم که آماده شوید به جمکران برویم. راه قم را پیش می گیریم و راهی مسجد جمکران می شویم، بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس می کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمائی می کند و من در آنجا به تصمیمی می رسم و مشکل بدین صورت حل می شود و همان تصمیم را عملی می کنم.» 
حجة الاسلام والمسلمین کعبی (عضو مجلس خبرگان رهبری) 
ارتباط عاطفی با خانواده شهدا 
در دیداری که مقام معظم رهبری در مشهد با خانواده های شهدا داشتند، یک روز از خانواده ای دلجویی می کردند که چهار فرزندشان شهید شده بود. مقام معظم رهبری بعد از اینکه عکس شهیدان را برایشان آوردند، از اسامی همه اعضای خانواده سؤال فرمودند. بعد از معارفه، آقا افراد را با اسم کوچک صدا می زدند و هدایایی به آنها می دادند. در پایان، هدیه ای نیز به پدر و مادر شهید تقدیم نمودند. در این بین، یکی از برادران این شهدای بزرگوار که جانباز بود آمد و پس از دست بوسی - از روی شوق - شروع به گریه کرد. مقام معظم رهبری از او دلجویی کردند. پدر شهید گفت: آقا، برای همسر ایشان دعا کنید، چون بیمار است و دکترها پول کلانی برای مداوایش خواسته اند. مقام معظم رهبری فرمودند: هیچ ناراحتی ندارد، ان شاء الله مشکلش حل خواهد شد. فردای آن روز همسر این برادر به دستور ولی امر مسلمین در بیمارستان بستری و تحت معالجه قرار گرفت. 
در پایان دیدار مجددا آقا افراد خانواده را به اسم صدا می زدند و به آنها شیرینی می دادند و به دست مبارکشان شیرینی در دهان بچه ها می گذاشتند. 
آقای مجتبی سادات فاطمی (مشهد) 
آزار و اذیتهای رژیم ستمشاهی 
قبل از انقلاب روزی پیش از ظهر برای آوردن حضرت آیت الله خامنه ای برای اقامه نماز جماعت به مسجد کرامت، به منزلشان رفتم. فرزند آقا در حالی که رنگ پریده بود، در را باز کرد. در این هنگام متوجه شدم اسباب و وسایل منزل آقا به هم ریخته است. سؤال کردم: جریان چیست؟ او با همان زبان کودکانه گفت: صبح زود چند تا ژاندارم وارد منزلمان شدند و با سر و صدا، منزل و کتابخانه آقا را به هم ریختند و با زدن قنداقتفنگ به پاهای پدرم او را بردند. 
آقای فتحعلیان (عضو هیئت امنای مسجد کرامت مشهد) 
آشنایی با تاریخچه و رجال سیاسی کشورها 
در اولین ملاقاتی که مقام معظم رهبری با کوفی عنان داشتند; در آغاز مذاکرات درباره تاریخچه کشور غنا و شخصیتهای بزرگ آن و موقعیت سیاسی و اجتماعی کشور غنا صحبت کردند. کوفی عنان بعد از ملاقات گفته بود: 
من با اینکه اهل غنا هستم، درباره کشور خود به اندازه ایشان اطلاع ندارم. ایرانیها و مسلمانها باید افتخار کنند که چنین رهبری دارند. ای کاش ایشان دبیر کل سازمان ملل بودند. 
همچنین بعد از جلسه، کوفی عنان به خبرنگاران گفته بود: از همان ابتدای ملاقات، حضرت آیت آلله خامنه ای قلب مرا تسخیر کردند. 
حجة الاسلام پاینده (از اساتید دانشگاه) 
آشنایی با علوم مختلف 
روزی که مقام معظم رهبری در منزل آیت الله حسن زاده آملی حضور پیدا کردند، آیت الله حسن زاده در مقابل آقا دو زانو نشسته بودند و مکررا می گفتند: آقای من! مولای من! سرور من! آیت الله حسن زاده، اسطرلابی (۱) را آوردند و درباره آن مطالبی را بیان کردند، مقام معظم رهبری نیز گاهی مطالبی می فرمودند و آیت الله حسن زاده قبول می کردند. ما به دلیل ناآشنایی به علم اسطرلاب متوجه نمی شدیم. از اینجا معلوم بود که آقا به علوم غریبه نیز آشنا هستند. 
حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت - تهران) 
اطلاع از واقعیات جامعه 
مقام معظم رهبری درباره تورم و گرانی از مسئولانی انتقاد می کردند، در مقابل، مسئولینی مدعی بودند که گزارشهای نادرست محضر ایشان ارائه می کنند. معظم له با اطمینان پاسخ می دادند که اینها گزارشهای دیگران نیست، محصول ارتباط من با جامعه و مردم است. 
اعضای خانواده من هر روز خودشان برای خرید مایحتاج روزمره از قبیل نان و. . . به کوچه و بازار مراجعه می کنند و با این واقعیات، مانوس و دست به گریبانند 
آقای حسین صفار هرندی 
اطلاعات از ۱۸ کانال 
روزی در محضر مقام معظم رهبری بودم که یکی از علمای موجه به آقا گفتند: آقا این چه وضعی است؟ به فقرا رسیدگی نمی شود. آقا فرمودند: پیشنهاد شما چیست؟ آن شخص گفتند: من پیشنهاد می کنم که یک صندوق پیشنهادات راه بیندازید. آقا سر مبارکشان را پایین انداختند و فرمودند: من بیش از بیست سال تجربه مدیریتی در این کشور دارم، این کار جواب نمی دهد. سپس درباره مشکلاتی که این شخص از منطقه خودشان مطرح کرده بودند آقا اطلاعاتی را مطرح کردند و این شخص مبهوت مانده بود که مقام عظیم ولایت این اطلاعات را از کجا آورده اند. سپس آقا فرمودند: از هیجده کانال، اطلاعات به من می رسد و اطلاعاتی به من می رسد که مسئولین دفتر نیز از آن بی خبرند 
حجة الاسلام والمسلمین کعبی (عضو مجلس خبرگان رهبری) 
اعطای بینش 
برای عقد دخترم خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. قبل از عقد، مقام معظم رهبری زوجین را به لطافت و زیبایی نصیحت کردند. بعد از خواندن عقد، پدر داماد به آقا عرض کرد: اجازه می دهید داماد مدحی درباره امام عصر علیه السلام بخواند؟ آقا استقبال کردند. داماد چند دقیقه ای درباره امام زمان علیه السلام مداحی کرد و آقا او را تحسین فرمود. 
آقای لاریجانی (ریاست محترم صدا و سیما) که در آنجا حضور داشت، رو به داماد کرد و به شوخی گفت: با صدای خوبی که داری، باید شما را دعوت کنیم تا در صدا و سیما بخوانی! 
در این لحظه مقام معظم رهبری با قیافه ای جدی به آقای لاریجانی فرمودند: 
طلبه های ما را از دست ما نگیر. سپس رو به داماد کردند و فرمودند: عزیزم خوب درس بخوان. مبادا این حرفها مسیرت را عوض کند و به جای درس دنبال این کارها بروی. 
این نکته برای من خیلی جالب بود که گاهی یک شوخی ممکن است مسیر شخصی را عوض کند. بر این اساس مقام معظم رهبری داماد را متوجه ساختند که در موقعیت کنونی فقط باید درسهایش را خوب بخواند 
حجة الاسلام والمسلمین دکتر آقاتهرانی (عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی رحمه الله - قم) 
آقا دامادها و عروس خانمها 
پس از اجرای صیغه عقد عده ای از جوانان توسط مقام معظم رهبری - که فرزند بنده نیز در جمع آنها بود - ایشان، عروس و دامادها را چنین نصیحت فرمودند: 
«اگر شما یک جسم بی جانی را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید، چندان به رسیدگی نیاز ندارد، شاید لازم باشد هر چند ماه یک بار گردگیری شود. اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید و از آن مراقبت کنید. در آب، نور و هوای آن دقت لازم را به کار برید.» 
مقام معظم رهبری در ادامه فرمودند: «شما هم یک گل زنده را به منزل می برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود. عروس خانمها باید از دامادها مراقبت و پذیرایی کنند. آقا دامادها نیز باید مراقب عروس خانمها باشند و به آنها محبت نمایند.» 
حجة الاسلام والمسلمین سید علی حسینی (تهران) 
اقتدار و نفوذ کلام رهبری 
یک بار امیر عبدالله ولی عهد عربستان محضر مقام معظم رهبری آمده بود که آقا آمرانه فرمودند: یا منی را بسازید یا ما خودمان مهندسینی داریم که بیایند منی را بسازند. امیرعبدالله دست روی سرش گذاشت و گفت: علی عینی یا سید القائد (رهبرا به روی چشم). سال بعد که بنده حج مشرف شدم، دیدم منی را درست کرده بودند و تمام امکانات لازم را برای زائرین فراهم آورده بودند 
حجة الاسلام والمسلمین کاشانی (از اعضای بیت - تهران) 
اگر این شهدا نبودند. . . 
قرار بود مقام معظم رهبری در ساعت مشخصی به منزل یکی از علما تشریف بیاورند. پانزده دقیقه از وقت مقرر گذشت و آقا بعد از یک ربع تاخیر تشریف آوردند. آن شخص با کنایه به آقا گفتند: شما چند دقیقه ای تاخیر داشتید. آقا فرمودند: بله ما به دیدن خانواده شهدا که می رویم، معمولا اگر در یک کوچه چند خانواده شهید باشد، به همه آنها سر می زنیم، در کوچه ای که ما رفته بودیم، از قبل گفته بودند دو خانواده شهید حضور دارند، بعد معلوم شد خانواده شهید دیگری نیز حضور دارد، تاخیر ما به این علت بود. 
این آقا باز درک نکرد و گفت: این کارها برای جذب قلوب بد نیست; یعنی شما این کار را برای جذب قلوب می کنید. مقام معظم رهبری با یک حالت جدی فرمودند: شما اسمش را هر چه می خواهید بگذارید، ولی آقای فلانی بدانید اگر این خانواده شهدا نبودند، اگر این خونهای پاک نبود، این عمامه بر سر بنده و جنابعالی نبود 
حجة الاسلام آقای موسوی کاشانی (یکی از اعضای بیت - تهران) 
الگوسازی 
قبل از انقلاب در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، جلسه ای قرآنی با حضور حضرت آیت الله خامنه ای برگزار بود و جمع کثیری از مردم برای ملاقات آقا حضور پیدا کرده بودند. آقای سعید طوسی که در آن زمان پسر بچه ای بود، آیاتی از قرآن را تلاوت کرد. پس از تلاوت، آقا ایشان را صدا زدند و به روی دست، پسر بچه را بلند کردند و رو به جمعیت فرمودند: این پسر بچه را ببینید که چقدر خوب قرآن می خواند! از این فرزند یاد بگیرید و بروید قرآن را فرا گیرید. بعد مبلغی به عنوان هدیه به آقای طوسی دادند. 
آقای سید مرتضی سادات فاطمی (از اساتید قرآن - مشهد) 
الگویی شایسته 
در عملیات بدر، در خط مقدم، من شاهد حضور فرزند عزیز مقام معظم رهبری، آقا مصطفی در کنار بسیجیان عارف بودم. در طول ۸ سال دفاع مقدس، بارها ایشان را در لشکرهای سید الشهداء علیه السلام و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله دیده ام. این حضور شجاعانه فرزندان آقا در جبهه، نشان از تعهد مقام معظم رهبری و توجه ایشان به تربیت فرزندان دارد 
سردارسرلشکر سید یحیی صفوی (فرمانده کل سپاه) 
امدادرسانی به سیل زدگان 
وقتی در ایرانشهر سیل آمد، خانه های بسیاری از مردم خراب شد. ما از طریق کرمان برای کمک رسانی به ایرانشهر رفتیم. وقتی به آنجا رسیدیم پرسیدیم: مسئولیت کارها را چه کسی به عهده دارد؟ گفتند: آن سیدی که داخل سیل است. نزدیکتر رفتیم، سید رشیدی (آیت الله خامنه ای) را دیدیم که یک کیسه آرد به دوش گرفته، پاچه های شلوارش را بالا زده است تا آب نگیرد و به کسانی که دچار سیل شده اند کمک می کند. پس از سلام و احوال پرسی، به او گفتم: چه چیز نیاز است؟ فرمودند: همه چیز نیاز است، ولی الان کمکهای نقدی بهتر است. سریع به رفسنجان آمدیم و در مساجد پول جمع کرده، به ایرانشهر برگشته و خدمت حضرت آیت الله خامنه ای رسیدیم. ایشان فرمودند: الان وقت خوبی است، آقایان همه جمع هستند، خوب است ببینیم با این پول چه کار کنیم تا بیشترین استفاده را برای سیل زده ها داشته باشد. هر کس پیشنهادی داد، در پایان ایشان فرمودند: به نظر می رسد برای هر یک از خانواده های سیل زده یک گوسفند پاکستانی که شیر فراوان می دهد وزاد و ولدش زیاد است بخریم تا بتوانند از پوست، گوشت، شیر و زاد و ولدشان استفاده کنند. این کار ارزشمندی بود که آن موقع برای سیل زده ها انجام شد 
حجة الاسلام والمسلمین شیخ عباس پورمحمدی (قم) 
حساسیت ویژه در مصرف بیت المال 
یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده ام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم میهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است. 
حضرت آیت الله جوادی آملی 
ای بهتر از هزار یقین اشتباه من 
ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۰ از سوی مرکز بنیاد ملاصدرا برای جلسه افطار دعوت شده بودم. خیال می کردم این جلسه در محضر مقام معظم رهبری برقرار می شود، لذا به بیت رهبری رفتم. ولی دیدم دوستان آنجا نیستند. از وضعیت جلسه سؤال کردم، اعضای بیت اظهار بی اطلاعی کردند. وقت اذان مغرب شد، متوجه شدم که خانواده های شهدا افطار را مهمان آقا هستند. گریه ام گرفت و با خود گفتم خدا را شکر، توفیقی شد در حضور خانواده های شهدا در خدمت آقا باشم. در آنجا دو مادر شهید را دیدم که سر سفره از آغاز تا پایان به چهره مقام معظم رهبری نگاه می کردند و گریه می کردند. 
مقام عظیم الشان ولایت با دیدن بنده فرمودند: آقای احمدی چه عجب! داستان را خدمت ایشان عرض کردم. ایشان فی البداهه این مصرع را خواندند: «ای بهتر از هزار یقین اشتباه من، ولی ایشان دیگر مصرع اول این بیت را نخواند که می گوید: «شد منحرف زکعبه به میخانه راه ما» ; زیرا این مصرع کمی ذعارت دارد. من از حسن سلیقه آقا بسیار لذت بردم. 
حجة الاسلام والمسلمین دکتر احمدی (تهران) 
برازندگی لباس نظامی 
روزی در محضر مقام معظم رهبری بودم که فرمودند: من در زمان جنگ، همیشه با لباس نظامی در جبهه ها حاضر می شدم. اما تردید داشتم که آیا مصلحت همین است که من لباس پیغمبر صلی الله علیه و آله را کنار بگذارم و این لباس نظامی را بپوشم یا با همان لباس روحانی در جبهه ها حضور پیدا کنم؟! 
یک روز پنجشنبه که از جبهه به منظور شرکت در نماز جمعه به تهران آمدم، برای دادن گزارش مستقیما از فرودگاه به جماران رفتم، امام رحمه الله در پشت پنجره ایستاده بودند. من مشغول باز کردن بند پوتینها شدم و این کار مدتی طول کشید. حضرت امام رحمه الله همچنان ایستاده بودند و با لبخندی، به دقت مرا نگاه می کردند. چون وارد اتاق شدم و دست امام را بوسیدم، ایشان دستی به شانه من زدند و فرمودند: زمانی پوشیدن لباس سربازی در عرف ما خلاف مروت بود، ولی الان می بینیم برازنده شماست! 
با این کلام دلربای امام، تردید از دلم بیرون رفت و همیشه از پوشیدن لباس نظامی لذت می بردم! 
حجة الاسلام ذوالنوری (فرمانده تیپ مستقل ۸۳ امام صادق علیه السلام) 
برای تمرکز در نماز 
گاهی حضرت آیت الله خامنه ای را زودتر از وقت اذان به مسجد برای اقامه نماز جماعت می آوردم، آقا می فرمود: برای من کمی نان و پنیر بیاور. روزی از روی کنجکاوی به مرحوم کرامت (بانی مسجد کرامت) گفتم: آقا مگر برای نهار به منزل بازنمی گردند که از من خوراکی طلب می کنند؟ مرحوم کرامت گفت: معده آقا در زندان بر اثر شکنجه آسیب دیده است و در طول روز گاهی معده ایشان درد می گیرد، لذا کمی خوراکی می خواهند تا برای مدت کوتاهی درد معده تسکین پیدا کند و بتوانند با تمرکز نماز ماعت بخوانند. 
آقای فتحعلیان (عضو هیئت امنای مسجد کرامت - مشهد)
بشرنی السید القائد بالاسلام 
آقای جرج جرداق مسیحی اهل لبنان و صاحب کتاب «الامام علی علیه السلام صوت العدالة الانسانیة» که نمی تواند سوار هواپیما شود، برای دیدن مقام معظم رهبری، مرز به مرز آمده بود تا به ایران رسیده بود. معظم له از او خیلی تجلیل و تمجید کرده، فرمودند: راجع به کتابی که در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام نوشتید، من به عنوان فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام از شما تشکر می کنم، چرا که شما این کتاب را درباره پدر و مولای ما نوشتید. از آنجا که حضرت امیر علیه السلام هر کس را که به ایشان خدمتی بکند، بی جواب نمی گذارد، یک پیشنهاد دارم. جرج جرداق گفت: بفرمایید. ایشان فرمودند: کار شما ناقص است، پیشنهادم این است برای اینکه صله حضرت علی علیه السلام به شما برسد، الاحسان بالاتمام، کارتان را تمام کنید و اتمام کار شما به این است که درباره عمه سادات حضرت زینب علیها السلام کتابی بنویسید. اگر این کار را کردید من به شما قول می دهم که حضرت علی علیه السلام شما را بی جواب نخواهد گذاشت. او هم قبول کرد و گفت این کار را خواهم کرد. سپس بلند شد تا برود، من برای بدرقه ایشان آمدم، ایشان به من گفت: «بشرنی السید القائد بالاسلام; رهبر انقلاب مرا بشارت داد به اینکه مسلمان خواهم شد» «وان خدمة سیدتنا علیها السلام نتیجته هو الاسلام، صلته هو الاسلام; اینکه آقا فرمودند: بدون صله نخواهد گذاشت، این مژده را ایشان به من دادند که در آینده مسلمان خواهم شد.» 
حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت) 
پایبندی به قانون 
هنگامی که می خواهند مرقد مطهر حضرت امام رضا علیه السلام را غبارروبی کنند، خدام حرم دستمالهای سفیدی را، برای انجام عمل غبارروبی به افراد و شخصیتهای دعوت شده می دهند. این دستمالها با گلاب ناب آغشته شده اند. مقام معظم رهبری این دستمالها را می گیرند و پس از غبار روبی، به سر و صورت خود می کشند. در یکی از غبار روبیها به آقای طبسی فرمودند: آیا من می توانم این دستمال متبرک را برای خودم بردارم؟ 
با اینکه تولیت آستان قدس رضوی زیر نظر مقام عظیم الشان ولایت است، ولی از آنجا که آقای طبسی را تولیت آستان مقدس رضوی می دانند، خواستند با هماهنگی ایشان و پایبندی به قانون این کار را انجام دهند. 
حجة الاسلام محمد علی حقانی (از اعضای بیت - تهران) 
پزشک خصوصی یا. . . 
روزی در حسینیه جماران منبر رفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظم رهبری بیان کردم. بعد از سخنرانی، شخصی که خود را پزشک معرفی می کرد به من مراجعه کرد و گفت: اجازه بدهید من هم یک خاطره برای شما بگویم: روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم، بیماران را ویزیت می کردم که خانم بسیار محجبه ای به همراه فرزندش به عنون بیمار به من مراجعه کردند. پس از معاینه، قیافه فرزند مرا به فکر فرو برد، چون به مقام معظم رهبری شباهت فراوانی داشت. از مادر آن نوجوان سؤال کردم که آیا شما با آیت الله خامنه ای نسبتی دارید؟ گفت: بله، من همسر ایشان هستم. تعجب وجودم را فرا گرفت، به خانم مقام معظم رهبری عرض کردم: مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟ ایشان گفتند: «خیر، آقا چنین کاری را اجازه نمی دهند و می گویند شما باید مانند سایر مردم، به بیمارستان مراجعه کنید.» 
زمانی که رفتند، من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم. من این خاطره را از زبان آن پزشک شنیدم. تمام مشخصات وی را به یاد دارم، اما با این حال از عالم بزرگواری هم پرسیدم، ایشان نیز موضوع را تایید فرمودند. 
حجة الاسلام والمسلمین آقای احدی (یکی از اساتید حوزه علمیه قم) 
حضور قلب در نماز 
موقعی که در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنه ای در تبعید بودم، روزی عده ای از علما از قم برای ملاقات ایشان آمده بودند، وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همینطور که نماز جماعت بر پا بود، ناگهان بزغاله ای وارد اتاق شد و شروع کرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر، سجاده یکی از نمازگزاران را برداشت و با خود برد. 
چند نفر از نمازگزاران به کلی آرامش شان به هم خورد و خندیدند که یکی از آنها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت آیت الله خامنه ای خندیدند. ولی آقا نمازشان را بدون هیچگونه حرکت اضافی به پایان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسیدم که شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟ آقا فرمودند: در مورد چی؟ عرض کردم: به خاطر بزغاله ای که وارد اتاق شده بود. آقا فرمودند: ذره ای از این جریان را متوجه نشدم. 
حجة الاسلام والمسلمین راشد یزدی (مشهد) 
حفظ عزت ملی در سفرهای خارجی 
در لیبی، خیمه ای برپا کرده بودند که ارتفاع در ورودی آن خیمه کوتاه بود و به ناچار هر کس می خواست وارد بشود، باید خم می شد. از طرفی داخل خیمه، روبروی در، عکس قذافی بود; یعنی هر کس وارد می شد ناخواسته در مقابل عکس قذافی سر خم می کرد. حضرت آیت الله خامنه ای وقتی می خواستند وارد خیمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد می شوند تا در مقابل عکس قذافی سر خم نکنند. 
آیت الله خزعلی 
خدمت علی گونه به خانواده شهدا 
مقام معظم رهبری در دیدار از خانواده های شهدا، وارد منزل همسر شهیدی شدند که مریض بود و وضع خانه نابسامان بود. 
حضرت آیت الله خامنه ای ضمن دستور به همراهان برای انتقال همسر مکرمه شهید به بیمارستان، خودشان در حیاط را می بندند و به نظافت مشغول می شوند. 
حجة الاسلام غفاری

پروفسور حسابی

پروفسور سید محمود حسابی‌، در سال ‌ 1281 (ه.ش)، از پدر و مادری‌ تفرشی‌، در تهران‌ زاده‌ شدند. پس‌ از سپری ‌نمودن‌ چهار سال‌، از دوران‌ کودکی‌ در تهران‌، به‌ همراه‌ خانواده‌ (پدر، مادر و برادر)، عازم‌ شامات‌ گردیدند. در هفت سالگی‌، تحصیلات‌ ابتدایی‌ خود را، در بیروت‌، با تنگدستی‌ و مرارت‌های‌ دور از وطن‌، در مدرسه‌ کشیش‌های‌فرانسوی‌، آغاز کردند، و هم‏زمان‌، توسط‌ مادر فداکار، متدین‌ و فاضله‌ خود (خانم‌ گوهرشاد حسابی)، تحت‌ آموزش‌ تعلیمات‌ مذهبی‌ و ادبیات‌ فارسی، قرار گرفتند. استاد، قرآن‌ کریم‌ را، حفظ‌ و به‌ آن‌ اعتقادی‌ ژرف‌ داشتن. دیوان‌حافظ‌ را، نیز از بر داشته‌، و به‌ بوستان‌ و گلستان‌ سعدی، شاهنامه‌ فردوسی‌، مثنوی‌ مولوی‌، منشآت‌ قائم‌ مقام‌، اشراف‌کامل‌ داشتند.
شروع‌ تحصیلات‌ متوسطه‌ ایشان‌، مصادف‌ با آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌، و تعطیلی‌ مدارس‌ فرانسوی‌ زبان ‌بیروت‌ بود. از این‌ رو، پس‌ از دو سال‌ تحصیل‌، در منزل‌، برای‌ ادامه‌، به‌ کالج‌ آمریکایی‌ بیروت‌ رفتند، و در سن‌ هفده‌سالگی‌، لیسانس‌ ادبیات‌، در نوزده‌ سالگی‌ لیسانس‌ بیولوژی‌، و پس‌ از آن‌، مدرک‌ مهندسی‌ راه‌ و ساختمان‌ را، اخذ نمودند. در آن‌ زمان‌، با نقشه‌کشی‌ و راه‏سازی‌، به‌ امرار معاش‌ خانواده‌، کمک‌ می‌کردند. استاد، همچنین‌، در رشته‌های‌ پزشکی‌، ریاضیات‌ و ستاره‌شناسی‌، به‌ تحصیلات‌ آکادمیک‌ پرداختند. شرکت‌ راه‏سازی‌ فرانسوی‌، که ‌استاد در آن‌، مشغول‌ به کار بودند، به پاس‌ قدردانی‌ از زحماتشان‌، ایشان‌ را، برای‌ ادامه‌ تحصیل‌، به‌ کشور فرانسه‌ اعزام‌کرد، و بدین‌ ترتیب، در سال‌ 1924 (م) به‌ مدرسه‌ عالی‌ برق‌ پاریس‌ وارد، و در سال ‌ 1925 (م) فارغ‌التحصیل‌ شدند. هم‏زمان‌ با تحصیل‌ در رشته‌ معدن‌، در راه‌آهن‌ برقی‌ فرانسه‌، مشغول‌ به‌ کار گردیدند، و پس‌ از پایان‌ تحصیل‌ در این ‌رشته، کار خود را، در معادن‌ آهن‌ شمال‌ فرانسه‌، ومعادن‌ زغال‌ سنگ‌ ایالت‌ «سار» آغاز کردند. سپس، به دلیل‌ وجود روحیه‌ علمی‌، به‌ تحصیل‌ و تحقیق‌، در دانشگاه‌ سوربن‌، در رشته‌ فیزیک‌ پرداختند، و در سال‌ 1927 (م)، در سن‌ بیست‌ و پنج‌ سالگی، دانش‏نامه‌ دکترای‌ فیزیک‌ خود را با ارایه‌ رساله یی، تحت‌ عنوان‌ «حساسیت‌ سلول‏های ‌فتو الکتریک»، با درجه‌ عالی‌، دریافت‌ کردند.
استاد، با شعر و موسیقی‌ سنتی‌ ایران‌، و موسیقی‌ کلاسیک‌ غرب‌، به‌ خوبی‌ آشنایی‌ داشتند، و در چند رشته‌ ورزشی‌، موفقیت‏هایی‌ کسب‌ نمودند، که‌ از آن‌ میان‌، می‌توان‌ به‌ دیپلم‌ نجات‌ غریق‌ در رشته‌ شنا، اشاره‌ نمود.
از جمله‌ دست‏آوردهای‌ عمر پربار استاد، و مشاغلی‌ که‌ در مسند آن‌، خدمات‌ علمی‌ و فرهنگی‌ شایان‌ توجهی‌ ارائه‌ نمودند، می‌توان‌ به‌ چند نمونه‌، اشاره‌ کرد:
ماموریت‌ وزارت‌ راه‌ و ترابری‌ (طرق‌ و شوارع‌ عامه)، برای‌ تهیه‌ اولین‌ نقشه‌برداری‌ علمی‌، فنی‌ و مهندسی‌کشور (تهیه‌ نقشه‌ نوین‌ راه‌ ساحلی‌ سراسری‌ میان‌ بنادر خلیج‌ فارس‌، بندر لنگه‌ به‌ بوشهر) (1306 ه . ش‌)، تأسیس‌ مدرسه‌ مهندسی‌ وزارت‌ راه‌ و تدریس‌ در آن (‌ 1307 ه . ش)، تأسیس‌ دارالمعلمین‌ عالی‌، و تدریس‌ درآن (‌ 1307 ه . ش‌)، ساخت‌ اولین‌ رادیو در کشور (1307 ه . ش‌)، تأسیس‌ دانش‏سـرای‌ عالی‌ و تدریس‌ در آن ‌(1308 ه . ش‌)، ایجاد اولین‌ ایستگاه‌ هواشناسی‌ در ایران (‌ 1310 ه . ش)، نصب‌ و راه‌اندازی‌ اولین‌ دستگاه ‌رادیولوژی‌ در ایران (‌ 1310ه . ش)، تعیین‌ ساعت‌ ایران (‌ 1311 ه . ش)، تأسیس‌ اولین‌ بیمارستان‌ خصوصی‌، در ایران، به نام‌ "بیمارستان‌ گوهرشاد" (به یاد مادر گرامیشان‌) (1312 ه . ش)، مأمور وزارت‌ راه، برای‌ ساخت‌ راه ‌تهران‌ به‌ شمشک‌، جهت‌ معادن‌ ذغال‌ سنگ (‌ 1312 ه . ش)، پیشنهاد و تدوین‌ قانون‌ تأسیس‌ دانشگاه‌ تهران، و تأسیس‌ دانشکده‌ فنی (‌ 1313 ه . ش‌) و ریاست‌ آن‌ دانشکده‌ تا (1315 ه . ش‌) و تدریس‌ در آن‌، تأسیس‌ دانشکده‌ علوم‌، و ریاست‌ آن‌ دانشکده‌ از (1321 تا 1327، و از 1330 تا 1336 ه . ش‌)، و تدریس‌ در گروه‌ فیزیک‌ آن‌ دانشکده‌، تا واپسین‌ روزهای‌ عمر، تأسیس‌ مرکز عدسی‌سازی‌- دیدگانی‌- اپتیک‌ کاربردی‌، در دانشکده‌ علوم ‌دانشگاه‌ تهران، ماموریت‌ خلع‌ ید، از شرکت‌ نفت‌ انگلیس‌، در دولت‌ دکتر مصدق‌، اولین رییس‌ هیئت‌‏مدیره‌، و مدیرعامل‌ شرکت‌ ملی‌ نفت‌ ایران‌، وزیر فرهنگ‌ در دولت‌ دکتر مصدق(‌ 1330 ه . ش)، پایه‌گذاری‌ مدارس‌ عشایری‌، و تأسیس‌ اولین‌ مدرسه‌ عشایری‌ ایران (‌ 1330 ه . ش‌)، مخالفت‌ با طرح‌ قرارداد ننگین‌ کنسرسیوم‌، وکاپیتولاسیون‌ در مجلس‌، مخالفت‌ با عضویت‌ دولت‌ ایران‌، در قرارداد سنتو «پاکت‌ بغداد» در مجلس، پایه‌گذاری ‌مؤسسه‌ ژئوفیزیک‌ دانشگاه‌ تهران (‌1330 ه . ش‌)، پایه‌گذاری‌ مرکز تحقیقات، و رأکتور اتمی‌ دانشگاه‌ تهران‌، تأسیس‌ سازمان‌ انرژی‌ اتمی، و عضو هیئت‌ دایمی‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ هسته‌ای (‌1330 ، 1349 ه . ش)، تدوین‌ قانون ‌ستاندارد، و تأسیس‌ مؤسسه‌ استاندارد ایران (‌ 1333هـ.ش‌)، تأسیس‌ اولین‌ رصدخانه‌ نوین‌ در ایران، تأسیس‌ اولین‌ مرکز مدرن‌ تعقیب‌ ماهواره‌ها، در شیراز (1335 ه . ش‌)، پایه‌گذاری‌ مرکز مخابرات‌ اسدآباد همدان (‌ 1338 ه. ش‌)، تشکیل‌ و ریاست‌ کمیته‌ پژوهشی‌ فضای‌ ایران‌، و عضو دایمی‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ فضا (1360 ه . ش‌)، تاسیس‌ انجمن ‌موسیقی‌ ایران، مؤسس‌، و عضو پیوسته‌ فرهنگستان‌ زبان‌ ایران‌ از (1349 ه . ش) تا آخرین‌ روزهای‌ فعالیت‌.
فعالیت‌ در دو نسل‌ کاری، و آموزش‌ 7 نسل‌ استاد و دانشجو، از خدمات‌ ارزنده‌ پروفسور حسابی‌، به شمار می‌رود، و در همین‌ راستا، ایشان‌ از سال (‌ 1350 ه . ش) به عنوان‌ استاد ممتاز دانشگاه‌ تهران‌، شناخته‌ شدند.
استاد، به‌ چهار زبان‌ زنده‌ دنیا: فرانسه‌، انگلیسی‌، آلمانی‌ و عربی‌ مسلط‌ بودند، و به‌ زبان‏های‌: سانسکریت‌، لاتین‌، یونانی‌، پهلوی‌، اوستایی‌، ترکی‌ و ایتالیایی‌ اشراف‌ داشتند.
دکتر حسابی‌ به‌ ایران‌، فرهنگ‌ و ادب‌ و اعتقادات‌ سنتی‌ و مذهبی‌ این‌ سرزمین‌ عشق‌، می‌ورزیدند، و گذشته‌ از سفر، به‌ کشورهای‌ متعدد عالم‌، به‌ سراسر ایران‌، سفر کرده‌ بودند، و از این مسافرت‏های پربار داخلی‌ و خارجی‌، ‌یادداشت‌ها و سفرنامه‌های‌ بسیاری‌، به جای‌ نهادند.
در زمینه‌ تحقیق‌ علمی‌: 25 مقاله‌، رساله‌ و کتاب‌، از استاد به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. تئوری‌ « بی‌نهایت‌ بودن‌ ذرات‌» ایشان‌ در میان‌ دانشمندان‌ و فیزیک‏دانان‌ جهان، شناخته‌ شده‌ است‌.
نشان‌ «اوفیسیه‌ دولا لژیون‌ دونور»، و همچنین‌، نشان‌ «کوماندور دولا لژیون‌ دونور»، بزرگترین‌ نشان‏های‌ کشور فرانسه، به‌ ایشان، اهدا گردید.
استاد، تنها شاگرد ایرانی‌ پروفسور اینشتین‌ بوده، و در طول‌ زندگی، با دانشمندان‌ تراز اول‌ جهان‌، نظیر شرودینگر، بورن، فرمی‌، دیراک، بوهر، ... و با فلاسفه‌ و ادبایی‌ همچون‌ آندره‌ژید، برتراند راسل، ... تبادل‌ نظرداشته‌اند. ایشان‌، از سوی‌ جامعه‌ علمی‌ جهان، به‌ عنوان‌ « مرد اول‌ علمی‌ جهان ‌» (1990 م‌) برگزیده‌ شدند ، و در کنگره‌ "شصت‌ سال‌ فیزیک‌ ایران‌" (1366 ه . ش‌) ملقب‌ به‌ "پدر فیزیک‌ ایران‌" گردیدند.
پروفسور حسابی، در 12 شهریور 1371 (ه . ش‌)، در بیمارستان‌ دانشگاه‌ ژنو، به‌ هنگام‌ معالجه‌ قلبی‌، بدرود حیات‌ گفتند. 
مقبره‌ استاد، بنا به‌ خواسته‌ ایشان‌، در زادگاه‌ خانوادگی‌، در شهر دانشگاهی‌ تفرش‌، قرار دارد.

آل سعود شجره ملعونه

باشگاه خبرنگاران نوشت:در بخشی از پیام حج رهبر انقلاب در توصیف آل‌سعود، از اصطلاح «شجره‌ی ملعونه» استفاده شده است.

 در بخشی از پیام حج رهبر انقلاب در توصیف آل‌سعود، از اصطلاح «شجره‌ی ملعونه» استفاده شده است. این اصطلاح که برگرفته از متن قرآن کریم است اشاره به ماجرای رؤیایی دارد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دیده‌اند. در آیه‌ی ۶۰ سوره‌ی اسرا چنین آمده است: «وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً» : «و چون برایت گفتیم: به‌راستی پروردگارت به مردم احاطه داشته‌ و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و (نیز) آن درخت لعنت‌شده در قرآن را، جز وسیله‌ای برای امتحان مردم قرار ندادیم. و ما بیم‌شان می‌دهیم، پس ایشان را به‌جز طغیانی بزرگ نمی‌افزاید.»

سؤال آن است که این شجره‌ی ملعونه چیست که خداوند آن را وسیله‌ای برای آزمایش و امتحان مردم قرار داده است؟ مخصوصا آنکه در هیچ یک از آیات کریم، شجره‌ای به چشم نمی‌خورد که مورد لعن خداوند قرار گرفته باشد. برخی از مفسران معتقدند که این شجره، شجره‌ی زقوم است و به آیه‌ی ۶۲ سوره‌ی صافات اشاره می‌کنند که «أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ». اما همانگونه که مشخص است در این آیه، صرفا به محل امتحان بودن زقوم اشاره می‌شود و دیگر مورد لعن قرار نگرفته است.

به‌همین علت برخی از مفسران دیگر اعتقاد بر این دارند که کلمه‌ی «شجره» را نباید به معنای تحت‌اللفظی آن یعنی «درخت» ترجمه کرد، بلکه با توجه به محتوای آیه می‌توان دریافت که مراد خداوند از بیان آن چیز دیگری بوده است. شبیه چنین موضوعی در آیات ۲۴ و ۲۶ سوره‌ی ابراهیم علیه‌السلام نیز آمده است که خداوند از دو عبارت «شجره‌ی طیبه» و «شجره‌ی خبیثه» برای توصیف وضعیت دو جریان حق و باطل استفاده شده است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا کَلِمَةًۭ طَیِّبَةًۭ کَشَجَرَةٍۢ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌۭ وَفَرْعُهَا فِى ٱلسَّمَآءِ» و «وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍۢ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ ٱجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ ٱلْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍۢ».

در آیه‌ی فوق‌الذکر نیز کلمه‌ی شجره، بنا بر تفسیر مفسرانی چون مرحوم علامه طباطبایی، می‌بایست به معنای خاندان و دودمان در نظر گرفت که در زبان عربی نیز اتفاقا کاربرد زیادی دارد. مثلا می‌گویند فلانی از شجره‌ی مبارکی است، یعنی اینکه از خاندان مبارک و با اصل و نسب‌داری هست. در احادیث معصومین علیهم‌السلام نیز چنین معنایی از شجره به کار رفته است. به‌عنوان مثال پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «أنا و أنت من شجرة واحدة». پس مراد از شجره‌ی ملعونه در این آیه نیز در حقیقت، خاندانی است که به دلیل کارهایی که کرده‌اند مورد لعنت خداوند قرار گرفته است. پس پرسش بعدی این است که این خاندان، کدام خاندان‌اند؟

در تفسیر نمونه آمده است جمعى از مفسران شیعه و همچنین اهل تسنن نقل کرده‌اند رؤیایی که در ابتدای آیه ذکر شده است، اشاره به همان ماجرای معروف پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دارد که خواب دیدند میمون‌هایی از منبر ایشان بالا و پایین می‌روند و پیامبر بعد از این خواب، بسیار غمگین شدند به‌طوری‌که کمتر می‌خندیدند. این خواب را بسیاری از برجستگان اهل سنت چون خطیب بغدادى، ترمذى، ابن ‌جریر، طبرانى، بیهقى، ابن ‌مردویه و علمای شیعه چون شیخ کلینی نقل کرده‌اند. بر همین اساس، مفسران سنی و شیعه (مانند قرطبی از مفسران معروف اهل سنت در تفسیر الجامع، فخر رازی در تقسیر کبیر و...) این خواب را، دلالت بر روی کار آمدن خاندان بنی‌امیه، بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گرفته‌اند. خاندانی که با اعمال خود موجب فتنه در جهان اسلام شدند و تاریخ اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف کردند.

حال، به کار بردن عبارت شجره‌ی ملعونه برای آل‌سعود در پیام حج رهبر انقلاب، بیانگر همان خط منحرفی است که در جهان اسلام به وجود آمده که با رفتار و گفتار خود، موجبات فتنه در بین مسلمین را ایجاد کرده‌اند. همکاری و هماهنگی با شرورترین دشمنان مسلمانان یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروهک‌های تروریستی چون داعش و القاعده، کشتار مردم بی‌گناه یمن، و بی‌کفایتی در ماجرای منای حج گذشته که موجب شهادت ۶۰۰۰ هزار حاجی از سراسر جهان اسلام شد، از نمونه‌های ملعونه بودن این خاندان است.


وهابیت

خاستگاه و نظرات وهابیت چیست؟
پرسش
وهابیت چگونه و از کجا آمده؟ نظریات آنها چیست؟ و علل مخالفت شیعه با آنها چیست؟
پاسخ اجمالی

وهابیان، پیروان محمد بن عبدالوهاب می باشند، و او پیرو مکتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرة العرب بنیاد نهاد. وهابیت فرقه ای از فرق اسلامی است که در عربستان و برخی از کشورها نظیر پاکستان و هند طرفدارانی دارد. به اعتقاد آنان حاجت خواستن از پیامبر(ص) و ائمه(ع)، زیارت، احترام و تعظیم قبور پیامبر(ص) و ائمه اطهار نوعی بدعت و بت پرستی محسوب می شود و حرام است. آن ها سلام و تکریم و احترام به پیامبر را جز در نماز جایز نمی دانند، و پایان زندگی دنیوی او را، پایانی بر بزرگداشت و گرامی داشت او می دانند. هرگونه آثار، گنبد و بارگاه بر قبور ائمه و بزرگان را بدعت می دانند، و معتقدند که حضرت رسول (ص) یک انسان با همه ی ناتوانی ها و ضعف های بشری بوده و از دنیا رفته و هیچ خبری از ما و جهان امروز ندارد، و زیارت قبرش حرام است.
شیعه و علمای بسیاری از اهل سنت این عقاید را رد کرده اند و معتقدند که دلیل چنین انحرافات، یکی اشتباه در فهم معارف اساسی اسلام مانند توحید و عبادت است و دیگری برداشت نادرست از اعمالی مانند زیارت و توسل.

پاسخ تفصیلی

وهابی ها (وهابیان) پیروان محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان نجدی (1115 – 1206) هستند و او پیرو مکتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرة العرب بنیاد نهاد. نام این فرقه از نام پدر او عبدالوهاب گرفته شده است. [1] ریشه ی فکری وهابیت، آرا و افکار  ابن تیمیّه است که در سال 698 هـ ق، در منطقه شام آغاز به تبلیغ و ترویج آن نمود، و با مخالفت صریح دانشمندان بزرگ اهل سنّت و شیعه روبرو شد.

 

با مرگ ابن تیمیّه در سال 728 در زندان قلعه دمشق، افکار وى نیز به فراموشى سپرده شد. پس از گذشت حدود چهار صد سال، محمّد بن عبد الوهّاب در سرزمین نجد با هماهنگى محمّد بن سعود حاکم «دِرعیّة»، در سال 1157 افکار ابن تیمیّه را مجددا زنده و به ترویج آن پرداخت؛ آنان با نبردهاى خونین، بر سواحل خلیج فارس و تمامى منطقه حجاز سلطه یافتند . [2]این فرقه هم اکنون در عربستان و برخی از کشورها نظیر پاکستان و هند طرفدارانی دارد.

 

محمد جواد مغنیه در کتاب «هذه هی الوهابیة» با استناد به کتب محمد بن عبدالوهاب و آثار دیگر وهابیان می نویسد: به نظر وهابی ها هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که امور معینی را ] که در ادامه به آنها اشاره می شود [ترک نماید. [3] درحالی که، همه ی مسلمانان معتقدند که هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و خون و مالش محفوظ است، اما وهابی ها می گویند: قول بدون عمل ارزش و اعتباری ندارد، بنابراین هر کس شهادتین را بخواند، ولی از مردگان استعانت بخواهد چنین کسی کافر و مشرک خواهد بود و خون و مال او حلال است.

 

مذهب وهابی اکنون در عربستان سعودی مذهب رسمی است و فتاوای علمای آن مذهب از طرف دولت اجرا می شود. آنان در فروع مذهب، تابع احمد حنبل هستند و بر هیچ یک از پیروان مذاهب اربعه (حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی) ایراد نمی گیرند، ولی پیروان دیگر مذاهب از قبیل شیعه و زیدیه را مورد طعن قرار می دهند. [4]

 

در این جا به بعضی از معتقدات فرقه وهابیه اشاره می کنیم:

 

1. اعتقاد به سلطه غیبی برای غیر خداوند شرک است؛ آنها می گویند: «اگر کسی به پیامبر(ص) یا غیر او از اولیا الله استغاثه [و از آنها طلب یاری] کند و به این مسئله که او دعایش را می شنود و از احوالش با خبر است، یا حاجتش را برآورده می کند، معتقد باشد، اینها انواعی از شرک اکبر است». [5]

 

2. حاجت خواستن از اموات؛ به اعتقاد وهابیه از انواع شرک، حاجت خواستن از اموات و استعانت از آنان و توجه به آنان است و این اصل و اساس شرک در عالم است. [6] »

 

3. دعا و توسل نوعی عبادت و شرک است؛ گفته اند: «عبادت مخصوص خداست و دعا هم نوعی عبادت است، پس درخواست از غیر خدا، شرک است. [7] »

 

4. زیارت قبرها شرک است.

 

5. تبرک جستن به آثار انبیا و صالحان، شرک است.

 

6. احتفال (جشن گرفتن) میلاد پیامبر(ص) شرک است.

 

7. ساختن گنبد و بارگاه بر روی قبرها شرک است.

 

علت مخالفت شیعه با وهابیان به دلیل عقاید اشتباه آنان و تعصب شدید نسبت به آن و اعمال خشونت در رفتار و کردار است.

 

در رد عقاید آنها، می توان گفت که اگر اعتقاد به سلطه ی غیبی، اعتقاد به شفا دادن و اعتقاد به برآوردن حاجت و ... ، به این نحو باشد که تمامی این امور به خداوند مستند است و دیگران هرچه دارند از جانب خداوند متعال به آنها داده شده است، شرک نخواهد بود؛ زیرا در این صورت هیچ گونه استقلالی برای غیر خدا در نظر گرفته نشده است و شرک در الوهیت، شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت، در صورتی تحقق پیدا می کند که کسی عقیده داشته باشد، غیر خداوند به طور مستقل دارای صفات کمال و جلال باشد، یا به طور مستقل بتواند خلق کند و یا به طور مستقل بتواند تدبیر کند، اما اگر قدرت او یک قدرت وابسته به خداوند باشد، دیگر شرک معنا نخواهد داشت. مسلمانانی که از پیامبر اکرم(ص) و جانشینان آن حضرت حاجت می خواهند و عقیده دارند که آنها قدرت فوق العاده ای دارند، و این مقام را برای آنها مقامی عطا شده از جانب پروردگار می دانند که در اثر رسیدن به کمال عبودیت به دست آورده اند، آیا با این وصف، باز هم مشرک هستند؟

 

آنان کارهایی مثل جشن گرفتن برای میلاد پیامبر (ص)، بنای گنبد و بارگاه روی قبرها، بوسیدن ضریح و... را شرک می دانند از آن جهت که این اعمال را عبادت پنداشته اند.

 

در جواب این اعتقاد به آنها می گوییم: شما معنای عبادت را درست نفهمیده اید. عبادت، دارای ویژگی هایی است و با آن ویژگی ها عبادت مخصوص خداوند است. عبادت، عبارت است از خضوع و خشوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت، یا خالقیت و یا ربوبیت باشد. بنابراین، با این تعریف اگر خضوع و خشوعی ناشی از چنین اعتقاداتی نباشد، به هیچ وجه عبادت نخواهد بود. به همین جهت وقتی خداوند در سوره ی یوسف سجده ی برادران یوسف (ع) در مقابل آن حضرت را نقل می کند [8] ، آن را شرک ندانسته است؛ زیرا آنان هیچ گاه درباره ی یوسف، اعتقاد به الوهیت، خالقیت و یا ربوبیت نداشتند. [9]

 

از آنها سؤال می کنیم چرا بوسیدن حجر الاسود شرک نیست ؟ اما بوسیدن ضریح پیامبر و قبر پیامبر را شرک می دانید؟ چه فرقی وجود دارد؟ پس معلوم می شود که هر احترام و هر خضوع و خشوعی عبادت نیست. آیا مادری که از روی علاقه مادری، فرزند خود را می بوسد او را می پرستد و مشرک شده است؟

 

خوشبختانه، علما و دانشمندان تیزبین و بیدار مسلمان از دیر باز به تمامی عقاید و معیارهای خود ساخته، جواب متین، محکم و دندان شکن داده اند که در کتاب های زیادی ثبت شده است.

 

در این جا داوری را به عقل سلیم شما واگذار می کنیم که آیا آموزه های انحرافی که توسط وهابیون تبلیغ می شود می تواند مطابق با فطرت و قرآن باشد. 

خورشید من برای

 

شعری از مقام معظم رهبری در فراق امام زمان (عجل الله تعالی) با عنوان

خورشید من بر آی

 منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ شنبه ۲۵ تیر ماه ۹۰

 

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است 
جان  را  هوای  از  قفس  تن  پریدن  است

از بیم  مرگ نیست  که  سرداده ام  فغان 
بانگ جرس زشوق به منزل  رسیدن است

دستم  نمی رسد  که دل  از سینه  برکنم 
باری   علاج   شکر   گریبان   دریدن   است

شامم سیه تر است ز  گیسوی سرکشت 
خورشید  من  برآی که وقت  دمیدن است

سوی    تو    این   خلاصه   گلزار    زندگی 
مرغ  نگه   در   آرزوی   پر   کشیدن  است

بگرفت   آب  و  رنگ     زفیض   حضور   تو 
هرگل دراین چمن که  سزاوار  دیدن است

با   اهل   درد  شرح  غم  خود    نمی کنم 
تقدیر    قصه    دل   من    ناشنیدن   است

آن  را  که لب به  دام  هوس  گشت آشنا 
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است

 

 تخلص مقام معظم رهبری در سروده هایشان (امین) بوده است .